نیکانیکا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه سن داره

نیکا ، دختر شیرینه ما

۶ ماه اول

تو ٦ ماه اول تو داشتی خودت رو به این دنیا عادت میدادی . مخصوصا که شما هم یک ماه زود به دنیا اومدی بدجور عجله داشتی .به خاطر همین زود اومدنت من خیلی اظطراب کشیدم عزیرم ولی خدا رو شکر هیچ مشکلی نبود و شما صحیح و سالم از بیمارستان صارم مرخص شدی. حدود ١ ماه پیش مامان جون اینها بودیم تا من از اون حال و روز بعد از زایمان در بیام و از مامان جون و خاله سحر یاد بگیرم که چجوری از شما نگهداری کنم . از همون اول فقط شیر مادر خوردی و لب به شیر خشک نزدی من خیلی سعی کردم به شیر خشک عادنت بدم ولی نشد و الان خوشحالم که نشد . لب به شیشه و پستونک هم نزدی قربونت برم که حرف حرفه خودت بود. از اول نی نییه ساکتی بودی غیر ازوقتهایی که گاهی دلدرد داشتی اصلا...
14 بهمن 1390

یادداشتهای برای دخترم

از امروز تمام سعی خودم رو میکنم تا برای نیکا عسلی بنویسم . این چند ماه فرصتی نشد که بخوام مطلبی بنویسم . ولی تو دلم مونده بود که حتما این کار رو انجام بدم . این چند ماه گذشت .ولی پیش خودمون بمونه سخت بود . کلا نی نی بزرگ کردن سخته ولی شیرینیش به سختیش می ارزه . مخصوصا داشتن دختر دوست داشتنی مثل تو که دیگه خیلی شیرینه . ...
13 بهمن 1390